به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ناظر؛ غالب مردم ایران معتقدند برای سنجش عملکرد دولت ها، مراجعه به نمودارها و گزارشهای تخصصی مراکز آماری و کارشناسی نیاز نیست و ترجیح میدهند به جای زیر و رو کردن آمارها و گوش دادن به سخنان خسته کننده و پرعدد و رقم، هرآنچه مورد ادعاست را در زندگی به صورت عملی درک و لمس کنند.
چه برای مشکلات دنبال مقصر بگردند یا نگردند ، حقیقت تغییری نمیکند
البته تاکنون معمولا قبل از انتخابات پر حرارت و آتشین، از ضرورت محاسبه همه چیز با زندگی مردم گفته می شود اما بعد از انتخابات، آمارسازی و کاغذبازی را ترجیح میدهند! در انتخابات ریاست جمهوری دولت سیزدهم جملات تاریخی و فراموش نشدنی در خصوص دلار ۵ هزار تومانی، ساخت یک میلیون مسکن، کاهش تورم و … طرح شد که این سخنان در طول دو سال گذشته رنگ باخت و بیم آن میرود که حتی به زودی هم تکذیب شود! برای مشکلات هم دنبال مقصر بگردند یا نگردند ، حقیقت تغییری نمیکند.
در طول دو سال مدیریت خود در گیلان فقط یک نشست خبری برگزار کرد!
« یکی از شاخصهایی ارزیابی مدیران پاسخگویی به مطالبات مردم است، سوالات هست، نباید سوالی بدون پاسخ باشد، باید روشن شود و…» این ادعایی است که استاندار گیلان در نشست صمیمی خود با خبرنگاران در مراسم تجلیل از خبرنگاران که در اولین روز هفته دولت و روز پزشک برگزار شد ، عنوان کرد. در صورتیکه وی در طول دو سال مدیریت خود در گیلان فقط یک نشست خبری آن برگزار کرد!
درباره هنر تیم اقتصادی خود در گیلان به نظر مبالغه و اغراق کرد!
اسدالله عباسی در این نشست صمیمی برای پررنگ کردن دستاورد دولت سیزدهم از یکسو « عدد تورم کشور در تیر ماه را ۴۷ درصد اعلام کرد و به دفاع تمام قد از سید ابراهیم رییسی پرداخت! و از دیگر سو تورم استان گیلان در این ماه را ۴۵ درصد اعلام نمود و درباره هنر تیم اقتصادی خود در گیلان به نظر مبالغه و اغراق کرد!»
راستی آزمایی سامانه وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی ایجاد اشتغال در گیلان را تایید کرده است
وی مدعی شد « در ۲ سال اخیر با شروع به کار دولت مردمی و انقلابی سیزدهم در استان گیلان برای بیش از ۵۶ هزار نفر، شغل ایجاد شد! یعنی در بخش اشتغال نرخ بیکاری در استان گیلان در ابتدای فعالیت دولت سیزدهم از حدود ۲/۹ درصد به۱/۶ درصد کاهش پیدا کرده در صورتیکه میانگین کشوری ۲/۸ درصد است که رصد و راستی آزمایی سامانه وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی آن را تایید نموده است!»
عباسی همچنان در بخش دیگری از سخنان خود « مشارکت اقتصادی بر اساس شاخص های وزارت اقتصاد و دارایی را در استان گیلان ۲/۴۷ درصد عنوان کرد و افزود: مشارکت اقتصادی در سطح کشور ۲/۴۱ درصد است که مشارکت اقتصادی گیلان ۵ درصد رشد را نشان می دهد.»
چرا ادعای استاندار با سقوط گیلان در قعر جدول فضای کسب و کار در تضاد است؟
اما گزارش مرکز پژوهشهای اتاق ایران (اتاق بازرگانی، اتاق اصناف و اتاق تعاون)، ادعای استاندار در خصوص افزایش مشارکت های اقتصادی را زیر سئوال برد چرا که این آمار نشان می دهد شاخص محیط کسب و کار در گیلان در بهار ۱۴۰۲، سقوط ۱۸ پله ای نسبت به سال ۱۴۰۰ داشته است.
در واقع گیلان با یک سقوط بزرگ در قعر جدول فضای کسب و کار کشور قرار گرفته و در حقیقت مهر تاییدی بر عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاع مسئولانی است که چوب لای چرخ اقتصاد گیلان گذاشتهاند. چرا ادعای استاندار گیلان با این آمار در تضاد است؟
چرا ادعای کاهش تورم در استان گیلان با واقعیات زندگی مردم تطابق ندارد!
اما ادعای کاهش تورم در استان گیلان از سوی اسدالله عباسی با واقعیات زندگی مردم استان تطابق ندارد! به عنوان نمونهای از تفاوتهای آشکار آمار با واقعیات، میتوان به اوضاع معیشتی و قیمت کالاها اشاره کرد.
مردم وقتی به خرید میروند و هزینههای زندگی روزمره اعم از مواد غذایی ، کالاهای مصرفی ، کالاهای بادوام، هزینههای خدماتی – بهداشتی – درمانی ، اجارهخانه و … را نگاه میکنند، این احساس را ندارند که آنچه استاندار گیلان ادعا کرد، درست است بلکه مشاهدات عینی را مدنظر قرار می دهند.
پنهان کردن واقعیات از افکار عمومی، تدبیر مناسبی نیست
به نظر می رسد این مقابله با حقایق و قلب واقعیات از سوی استاندار گیلان در این نشست خبری و از یکسو پنهان کردن واقعیات از افکار عمومی، تدبیر مناسبی در شرایط کنونی نباشد.
سخنان اسدالله عباسی و انکار حقایق بدیهی زندگی مردم آنقدر غیرقابل قبول و باور است که هرکس کمترین آگاهی از امور جاری زندگی داشته باشد، با شنیدن آن سری به تأسف تکان می دهد و از انکار حقایق تلخ و البته نگرانکننده اندوهگین می شود.
این حرفها جز نمک پاشیدن بر زخم مردم، نتیجه دیگری ندارد
اکنون وضع معیشت، کاهش قدرت خرید و بالارفتن قیمت اقلام مصرفی چنان عرصه را به مردم تنگ کرده که این حرفها و داستانها، جز نمک پاشیدن بر زخم آنها، نتیجه دیگری ندارد. چرا برخلاف سخنان استاندار گیلان، نه تنها وضع معیشتی مردم بهتر نشده، بلکه قدرت خرید خانوادهها کاهش یافته و به اصطلاح دخل و خرج آنها با هم نمیخواند!؟
چند ساعت کار در روز معیار اشتغال استاندار گیلان است؟
مردم از خود میپرسند اگر استاندار گیلان مدعی ایجاد ۵۶ هزار اشتغال در دو سال گذشته است، این شغلها برای چه کسانی ایجاد شده که فرزندان ما از آن بیبهره و بینصیب هستند!؟ اکنون به جرات میتوان گفت کمتر خانوادهای در گیلان وجود دارد که از معضل فرزند بیکار رنج نبرده و شرمنده خانهنشینی جوانان برومند و تحصیلکردهاش نباشد. اساسا تعریف اشتغال از نظر اسدالله عباسی چیست و چند ساعت کار در روز معیار اشتغال استاندار گیلان است؟
دیگر نمیتوان امیدوار بود که جوانی به اجاره خانه و ازدواج بیندیشید
دیگر نمیتوان باور کرد که جوانی از یک خانواده معمولی و متوسط، در آغاز زندگی خانوادگی بتواند با پسانداز و وام، یک آپارتمان کوچک پنجاه متری بخرد. دیگر نمیتوان امیدوار بود که جوانی به اجاره خانه و ازدواج بیندیشید، یا حتی بتواند پساندازی داشته باشد و … آیا بازی با آمار، برای مردم نان و آب میشود!؟
بر چه اساسی اسدالله عباسی مدعی کاهش تورم در استان گیلان است؟
در صورتی که آمار و ارقام مستند، گواه آن است که تورم در دولت پیشین هرگز به این اعداد نرسید و از دیگر سو، اوضاع جیب مردم گیلان هم این کاهش مورد ادعای کنونی را تایید نمیکند، بر چه اساسی اسدالله عباسی مدعی کاهش تورم در استان گیلان است؟ حتی چنین افت ارزش پول ملی طی دو سال اخیر، در طول تاریخ معاصر ایران بیسابقه بوده است.
آیا محتملا قرار است در بزنگاه تاریخ انتخابات یا انتصابات، از جمله قصار بگم بگم ! استفاده ابزاری گردد؟
جناب استاندار؛ جنابعالی بدفعات به استناد مصاحبه های مطبوعاتی ادعای کارشکنی در کار و انجام مسئولیتهای محوله خودتان نموده اید و اینکه دست اندازهای زیادی را جلوی مدیریت اجرایی استان گذاشته اند ! تا با این مانع تراشی ها در کار شما موانع ایجاد کنند و تمرکزتان را بهم بزنند! حال با وصف صحت فرمایشات موارد فوق، چرا و با چه توجیه عامه پسند و مستدل، کسانی که مسبب این سنگ اندازی ها را معرفی و چهره این افراد را هویدا نمی کنید؟ آیا مصلحت اندیشی هدفمند در میان است که مردم عزیز و صبور این استان نباید از ان مطلع باشند؟ و یا چه بسا، محتملا قرار است در بزنگاه تاریخ انتخابات یا انتصابات، از جمله قصار بگم بگم ! استفاده ابزاری گردد؟ جنابعالی که کوله بار ۴۰ ساله مدیریت اجرایی، سیاسی، این مسئولیت خطیر را پذیرفته و به عهده گرفته اید چرا و با چه توجیه منطقی و خردگرایانه یی یا شاید همان واژه مصلحت اندیشی! در طول دو سال گذشته تنها یک نشست خبری با اصحاب رسانه( خبرنگاران مستقل) برگزار نموده اید؟!
چرا از تریبون آزادی که وعده دادید خبری نیست؟
شما که همواره داعیه اشتیاق شنیدن واقعیت های موجود استان و مشکلات و مصائب این استان که در صورت پرداختن و بحث در مورد آنها می توان چندین کتاب به رشته تحریر در آورد، چرا از تریبون آزادی که دائما وعده آن را می دهید تا از زبان خبرنگاران آزاد و مستقل ! و دلسوز و بی ادعا! واقعیت ها و بطن مشکلات این استان را بیشتر و کامل تر بشنوید ، خبری نیست؟
شکم مردم با آمار سیر نمیشود
آقای استاندار، امروز ارائه کارنامه عملی برای آحاد جامعه ایران و گیلان ملاک قضاوت است نه کارنامه کاغذی! آیا شکم مردم با آمارهای داده شده فارغ از نگاه جامعه به صحت و یا راستی آزمایی این ارقام ، حقیقتا و در دنیای واقعی زندگی آنان، سیر می شود؟
از منظر حقوقی، چه کسی مسئول فرو ریختن ارزش پول ملی و فقیر شدن مردم است؟
جناب استاندار،از منظر حقوقی، چه کسی مسئول فرو ریختن ارزش پول ملی و فقیر شدن مردم است؟ از منظر اخلاقی، مسئولیت نابسامانیهای ناشی از این اتفاقات با کیست؟ از منظر اقتصادی، پیامدهای این فرو ریزی توان خرید مردم بر افق پیشروی جامعه چیست و کدام ساختارها را به خطر میاندازد؟ چه تعداد از نخبگان و جوانان شایسته، به خاطر ناامیدی از بهبود افق پیشروی دخل و خرج، مهاجرت کردند و رفتند؟ از منظر شرعی، مسئولیت از بین رفتن حقالناس چه میشود؟
در هر خانه در کنار تلویزیون «مظنه»ای به نام یخچال هست
جناب استاندار، امروز با توجه به قدرت ارزیابی و مقایسه مردم استان گیلان و ارتقای سطح دانش آنان، ملاک کسب نمره قبولی مسئولان، کارکرد و کارنامه عملی آنهاست! نه ارائه ارقام یا آمارهای کاغذی که از پشت تریبون یا رسانه ها اعلام و یا بزرگنمایی می گردد. چرا که با این آمارها جوانان صاحب خانه یا شغل یا زندگی مشترک نمی شوند. امروز هم با توجه به انتقادات صریح کارشناسی حتی از سوی بدنه مسئولان نظام و اقتصاد دانان برجسته کشور به وجود مشکلات معیشتی و مادی مردم ، اذعان شده است و به کاهش محسوس ارزش پول ملی و فقیر شدن بیشتر مردم اشاره می شود.
جناب استاندار؛ فراموش نکنیم، امروز تقریبا در هر خانه ای در کنار دستگاه تلویزیون «مظنه»ای به نام یخچال هست و افراد این خانه ها( مردم) عیار سخنان هیجانزده مسئولان را تنها با آن میسنجند و در نهایت در تناقض حرفها و شعارهای سخنرانان تلویزیون ، حرف یخچال خانه خود را باور می کنند! و تنها محتویات آن را مناط اعتبار آمارهای ارائه شده قرار می دهند! و لا غیر.
مقصود از تحریر این دردنامه القای حس یاس و ناامیدی در قلوب مردم عزیز نیست
لذا مقصود نگارنده از تحریر این دردنامه القای حس یاس و ناامیدی در قلوب مردم عزیز نبوده، بلکه خاطرنشان نمودن قدرت ارزیابی و ایضا بلوغ والای فکری و شعور سیاسی مردم بعنوان بهترین قضاوت کنندگان عملکرد دولت سیزدهم در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و … و همچنین راستی آزمایی اوست.