به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ناظر؛ ساعت ۳ بامداد است. اعضای خانواده خواب هستند و کسی محکم دستگیره درب را میکشد. پدر بلند شد و گفت: «کیه؟ چهکار داری؟» صدایی از حیاط خانه روستایی به گوش اعضای خانواده رسید؛ مردی پدر خانواده را صدا میزد: «تشریف بیارین بیرون». به سمت درب اتاق حرکت کرد تا وارد ایوان خانه شود. اما تنها چند ثانیه طول کشید تا سکوت شب با صدای چند گلوله شکسته شود و «رشید غفاری»، مقابل چشمان همسر و چهار دخترش به شهادت برسد.
رشید قاتل را میشناخت
آخرین جمله «رشید» که زیر لب میگفت: «بالاخره زد، زد…»، یعنی قاتل را میشناخت و هنوز پس از ۲۱ سال، این موضوع مثل خوره به جان ربابه و دخترانش افتاده است.
شهید غفاری تنها راه وطندوستی و شرافت را در پیش گرفت
«رشید غفاری»، جنگلبان منابع طبیعی «جوکندان تالش» سال ۱۳۶۲ فعالیت خود را آغاز کرد و در مدتزمان ۱۹ سال خدمت خود، تنها راه وطندوستی و شرافت را در پیش گرفت و در ۱۶ شهریور سال ۱۳۸۱ با شلیک گلوله توسط افرادی ناشناس به شهادت رسید.
خانوادهای خونخواه شهید غفاری در ۲۱ سال گذشته به هیچچیز جز عدالت فکر نکردهاند
به دعوت همکاران خبرنگارم افتخار یک همنشینی چندساعته در خانه شهید غفاری با خانوادهاش نصیبم شد؛ خانوادهای خونخواه که در طی این سالیان به هیچچیز جز عدالت فکر نکردهاند. مادر و دخترانی که همچنان محل زندگیشان، قتلگاه پدر بوده و هنوز جای گلولهها روی دیوار را به یادگار حفظ کردهاند.
ما هیچچیز نمیخواهیم فقط قاتل پیدا شود
شروع صحبت با این خانواده کار آسانی نبود. نگاههای مظلومشان جسارت پرسیدن سؤال را از من میگرفت. چطور باید میپرسیدم که پدرتان چگونه کشته شد و چگونه باید به پاسخ گوش میدادم؟…
با ورود به حیاط خانه و در میان استقبال گرم مادر و دختران، نگاهم به پنجره رو به حیاط افتاد که ۲۱ سال پیش در همین روز فردی با اسلحه از پشت آن به پدر خانواده شلیک کرد. به گفته دختر دوم خانواده «نیره»، در شب ترور پدر این پنجره باز بوده است.
شروع حرفهای «ربابه» همسر رشید، با جمله «ما هیچچیز نمیخواهیم فقط قاتل پیدا شود» بود که بغض ثانیهای امانش نداد و چادر مشکی برای دقایقی چشمان خیسش را پوشاند. چشمهایش از یک انتظار ۲۱ساله خبر میدادند و در صورتش چینوچروک تحمل سالهای ناعدالتی بود.
قاچاقچیان چوب و اسلحه داماد شهید غفاری را هم تهدید به قتل کردند
دختر بزرگ خانواده «فاطمه» که با پسرعموی جنگلبان خود ازدواج کرده و حال مادر دو دختر است، با استرس از تهدیدهای قاچاقچیان در چندماهه گذشته سخن میگفت. گویا چندی پیش قاچاقچیان چوب و اسلحه با تهدید به قتل داماد خانواده، سرگذشت پدر همسرش را به او یادآوری کرده و پس از دوندگی فراوان، دو سه روزی است که به منطقهای دیگر انتقالیافته است.
اگر بزرگتری با ما بود، زودتر روال پرونده طی میشد
دغدغههای این خانواده و بغض گلویشان نشان میداد که طی این ۲۱ سال چگونه تنها ماندهاند و با حسرت جمله «اگر بزرگتری با ما بود، زودتر روال پرونده طی میشد» را تکرار میکردند.
پس از ۲۱ سال هنوز شهادت رشید غفاری تأیید نشد
«سمانه» دختر سوم خانواده با دستان لرزان میگفت: «تلاش زیادی برای اثبات شهادت پدر کردهام؛ اما بهخاطر یک نامه از فرمانداری تالش دو ماه مرا سر دواندند و در آخر مسئول مربوطه تغییر کرد و آن نامه هرگز نوشته نشد. بعد از ۲۱ سال تأییدیه شهادت پدر به بنیاد شهید تهران رفته و نگاه آنان هم به نتیجه دادگاه است.»
اداره منابع طبیعی استان گیلان و مسئولین بنیاد شهید تا چه اندازه به این خانواده بیمهری کردهاند
اینکه هنوز پدرشان حتی شهید اعلام نشده است، نکتهای عجیب بود که نشان میداد اداره منابع طبیعی استان گیلان و مسئولین بنیاد شهید تا چه اندازه به این خانواده بیمهری کردهاند و اداره متولی از حقوق جنگلبان خود دفاع نمیکند.
با شکایت ضارب جنگلبان مجبور به پرداخت دیه است!
سمانه که به نسبت خواهران و مادرش جسارت بیشتری برای صحبت داشت و بخش قابلتوجهی از عمرش را در راهروهای دادگاه سپری کرده بود، با قاطعیت تأیید میکرد که دغدغهاش تنها خانواده خودش نیست و از باقی جنگلبانان همانند پدرش صحبت میکرد؛ از حقوق ناچیزشان که ماهها طول میکشد تا به دستشان برسد و تعدد درگیریهای جنگلبانان با قاچاقچیهای چوب که سبب آسیبهای جسمی جدی برایشان میشود؛ ولی با شکایت ضارب جنگلبان مجبور به پرداخت دیه است!
خانواده شهید غفاری بیصدا عدالت را صدا میزنند!
در آخر به همراه دختران سری به مزار شهید زدیم. «هانیه» دختر چهارم خانواده که با نگاههای مادر، در طول صحبتمان دعوت به سکوت میشد، آرام در کنار پدر نشست و با نگاهی خیره به سنگ قبر مردی شریف بیصدا عدالت را صدا میزد.
چهار مظنون اصلی قتل شهید غفاری حالا آزادند
ابهامات این پرونده از آن چه که فکر میکردم بیشتر بود. در قدم اول دفتر سرمهای رنگ «رشید» که پر از اسامی و تخلفات قاچاقچیان بود و همچون لباسهای خونینش هرگز به دست ربابه و دختران نرسید و چهار مظنون اصلی که حالا آزادند و اطلاعاتی از دستگیری کسی بعد از آنان در دسترس نیست.
پرونده ۲۱ساله قتل جنگلبان گیلانی پس از دستبهدست شدن در دادگستری همچنان مفتوح است
تعویض پیدرپی بازپرسها که خودش روند کار را کند میکند چندین بار در این پرونده اتفاق افتاده و پس از دستبهدست شدن در دادگستری همچنان مفتوح است و از سوی دیگر چرخه امیدواری و ناامیدی که هر مسئولی با وعدهای به خانواده، به آنان قول دستگیری قاتل را میدهد؛ ولی تا زمان انتقال از آن پست به پستی دیگر کاری نمیکند، روح مادر و دخترانش را فرسوده است.
باگذشت ۲۱ سال همچنان افرادی که دستشان به خون شرافت آلوده است از طناب عدالت نیز گریختهاند
با این که پیش از قتل تهدیدهایی از سوی افرادی مشخص موردتوجه «رشید» و خانواده بوده، اما باگذشت ۲۱ سال همچنان افرادی که دستشان به خون شرافت آلوده است از طناب عدالت نیز گریختهاند. بهراستی آیا انسانهای شریف خونشان پایمال میشود؟!