به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ناظر خبر، متهم پرونده ۱۲ سال قبل به قصد تعرض وارد خانه زنی جوان شده بود، اما با مقاومت زن روبهرو شد و او را به قتل رساند. متهم در بازجوییها گفت فکر نمیکرد دستگیر شود و به همین دلیل هم دست به قتل زد.
۱۲ سال قبل به پلیس مارلیک در استان تهران خبر رسید از داخل خانهای بوی دود به مشام میرسد. همسایهها گفتند بوی گاز هم در فضا پیچیده است. بلافاصله پلیس و آتشنشانی به محل رفتند و با ورود به خانه متوجه شدند منشأ بوی گاز آشپزخانه است. همچنین دود از حمام خانه بیرون میآید و آتشسوزی در آنجا رخ داده است. با مهار وضعیت ایجادشده جسد زنی جوان در خانه پیدا شد. این زن که به گفتههای همسایهها لاله نام داشت، خفه شده و دست و پایش بسته شده بود. به این ترتیب جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت.
فرزند لاله که تازه از مدرسه برگشته بود، گفت: پدرم صبح سر کار رفت و من هم به مدرسه رفتم. مادرم در خانه تنها بود. قرار بود برای من غذا درست کند تا از مدرسه برگردم. من منوچهر، فامیل دورمان را که در نزدیکی ما زندگی میکند دیدم که به سمت خانه ما میرفت اما ندیدم وارد خانه شود.
همسر لاله هم گفت: زن من بسیار زن خوبی بود. ما هیچ مشکلی نداشتیم و خانواده خوشبختی بودیم.
پلیس متوجه شد بعد از مرگ لاله، منوچهر هم مفقود شده است. مأموران بعد از یک هفته موفق شدند این مرد را پیدا و بازداشت کنند. منوچهر به مأموران گفت: من لاله را کشتم و از کارم پشیمان هستم. ما نسبت دوری با هم داشتیم و همدیگر را میشناختیم. از او خوشم میآمد و میخواستم به او تعرض کنم. روز حادثه وقتی پسرش از خانه خارج شد، زنگ در را زدم و وارد خانه شدم. میخواستم به لاله تعرض کنم که عصبانی شد و با من دعوا کرد و مانع این کار شد. نتوانستم او را شکست دهم برای همین از ترس چند ضربه به او زدم و کشتمش. بعد هم شیر گاز را باز گذاشتم تا خانه منفجر شود و معلوم نشود لاله چطور کشته شده است. نمیدانستم پسر لاله مرا مقابل خانه دیده است. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به این پرونده رسیدگی کرد و با توجه به درخواست اولیای دم رأی بر قصاص صادر شد. این در حالی بود که تجاوز به لاله به اثبات نرسید. این حکم در دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت و پرونده برای اجرا به دادسرای اجرای احکام فرستاده شد. ۱۲ سال از این حادثه گذشته بود که متهم نامهای به دادگاه نوشت و درخواست تعیین تکلیف کرد.
وقتی متهم در دادگاه حاضر شد، گفت از کرده خودش پشیمان است و از اینکه نادانی کرده شرمنده اولیای دم است. منوچهر گفت: اولیای دم در این مدت برای اجرای حکم اقدام نکردهاند و پیگیریهای من برای پیدا کردن آنها به نتیجه نرسیده است. ۱۲ سال در زندان کابوس اعدام دیدم و با بلاتکلیفی روزها را پشت سر گذاشتم. الان از این وضعیت خسته شدهام. تقاضا دارم یا حکم اعدامم اجرا شود یا از زندان آزاد شوم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شد شدند و طبق قانون حکم به آزادی متهم با سپردن وثیقه سنگین صادر کردند.