به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ناظر خبر، از یک سو هشدار درباره بحران سالمندی و تشویق به فرزندآوری، از سوی دیگر جادههایی که هر روز جان جوانان و نخبگان کشور را میگیرند. این تناقض عجیب را چه کسی میتواند توضیح دهد؟ جان شهروندان بازیچه بیتوجهی و وعدههای بیسرانجام شده است.
طبق آمار رسمی، ایران یکی از بالاترین نرخهای مرگومیر جادهای در جهان را دارد. در دو دهه اخیر، بیش از ۲۰۰ هزار نفر در تصادفات جان خود را ازدستدادهاند و سالانه بیش از ۱۷ هزار قربانی بر جای میگذارد. یعنی بهاندازه یک شهر کوچک، هر سال از بین میروند، اما کسی پاسخگو نیست!
سهم قابلتوجهی از این آمار، مربوط به اتوبوسهای مسافربری که به تابوتهای متحرک تبدیل شدهاند، است.
سالانه هزاران نفر در جادهها جان خود را از دست میدهند، اما مسئولان همچنان شعار میدهند که تحریمها نعمتاند و پژو ۲۰۶ با لندکروز تفاوتی ندارد. البته که برای آنها تفاوتی ندارد؛ چون هیچوقت پشت فرمان ۲۰۶ ننشستهاند!
همین مسئولانی که روزی گفتند تحریم نعمت است و تفاوتی بین پراید و بنز وجود ندارد، حالا در جادههای کشورمان شاهد صفی بلند از اتوبوسهای مرگ هستیم که نخبهها، دانشآموزان، سربازان و خبرنگاران را به کام مرگ میکشانند.
اتوبوسهای فرسوده، جادههای ناایمن و مسئولانی که فقط ابراز تأسف میکنند
اگر از سال ۱۳۷۶ تا حالا، ۱۱ اتوبوس حامل دانشجویان، خبرنگاران، ورزشکاران و سربازان دچار سانحه شده و ۹۸ نفر جان باختهاند، یعنی این یکروند تکراری است، نه یک اتفاق نادر!
هر بار پس از وقوع فاجعه، مسئولان با چهرهای متأثر مقابل دوربینها حاضر میشوند، ابراز همدردی میکنند و بعد… فراموشی!
از سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه شریف در سال ۱۳۷۶ تا واژگونی اتوبوسهای سربازان و دختران تیزهوش کرمانی در سال ۱۴۰۳، این فهرست سیاه همچنان ادامه دارد و ما هنوز منتظریم که یکی از این مسئولان بگوید: “ما مقصریم! ”
تحریم؛ نعمت برای چه کسی؟
مسئولان بارها گفتهاند که تحریم “نعمت” است! اما سؤال اینجاست: برای چه کسی؟ آیا برای دانشجویی که باید با اتوبوسهای فرسوده در جادههای مرگآفرین رفتوآمد کند، تحریم واقعاً نعمت است؟
برای آنها که در بهترین دانشگاههای دنیا درس میخوانند و با خودروهای خارجی تردد دارند، تحریم قطعاً مشکلی نیست! اما برای آن پدر و مادری که فرزندشان قربانی یک تصادف جادهای شده، چطور؟
وقتی نوبت مردم است، تحریمها افتخارند، اما وقتی پای مسئولان در میان باشد، تحریمها بهانهاند. یک پراید برای مردم، یک لندکروز برای خودشان! عجب تقسیم عادلانهای!
تناقضهای آشکار؛ خودروی داخلی برای مردم، خودروی خارجی برای مسئولان!
مسئولان از لزوم حمایت از تولید ملی میگویند و مردم را به خرید خودروهای داخلی دعوت میکنند، اما چرا خودشان سوار همان خودروهایی نمیشوند که به مردم توصیه میکنند؟
اگر خودروی داخلی “خوب” است، چرا در پارکینگ خانههای لاکچری این آقایان هیچکدام از این خودروها پیدا نمیشود؟
وقتی یک اتوبوس فرسوده در جادهای غیراستاندارد واژگون میشود، ناگهان مسئولان یاد “خطای انسانی” میافتند. اما آیا همین مسئولان، با تصمیمات غلط و بیتوجهی به ایمنی جادهها، زمینهساز این فجایع نیستند؟
راهحل چیست؟
✔ نوسازی ناوگان حملونقل؛ پایاندادن به استفاده از اتوبوسهای فرسودهای که هر لحظه ممکن است حادثهآفرین شوند.
✔ نظارت بر ایمنی جادهها؛ بهبود استانداردهای راهسازی و نگهداری مسیرهای بینشهری.
✔ برخورد با مسئولان بیکفایت؛ نه استعفای نمایشی، بلکه پاسخگویی واقعی.
✔ رفع تحریمها و واردات اتوبوسهای با استاندارد جهانی.
سؤالهایی که هنوز جوابی ندارند
❓ چرا سالهاست شاهد تکرار این فجایع هستیم، اما هنوز اقدامی جدی انجام نشده است؟
❓ چرا وقتی مردم قربانی میشوند، تنها به “ابراز همدردی” بسنده میشود؟
❓ تحریم برای مردم نعمت است یا برای آقازادههایی که در رفاه کامل زندگی میکنند؟
❓ آیا وقت آن نرسیده که بهجای شعار، مسئولان واقعاً کاری برای ایمنی جادهها انجام دهند؟
بههرحال تا وقتی این سؤالها بیجواب بمانند، اتوبوسهای مرگ همچنان در جادههای ایران قربانی خواهند گرفت و مسئولان فقط تماشا خواهند کرد…