به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ناظر خبر، دکتر فرشاد مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ضمن هشدار نسبت به وضعیت صندوقهای بازنشستگی کشور با بیان اینکه اگر شیوههای فعلی اصلاح نشوند، چالشهای بزرگتری در راهاند، گفت: در نظام تصمیمگیری ما افرادی هستند که شخصاً آدمهای محترمی هستند؛ اما صلاحیت تخصصی در زمینه اقتصاد توسعه ندارند. آنها با مافیای رسانهایشان از ضعف اندیشهای افراد کارشناس استفاده میکنند و میگویند ما را با کشورهای صنعتی مقایسه میکنند و میگویند آنها هم اصلاحات پارامتریک و افزایش سن بازنشستگی هم دارند. ولی نمیگویند نرخ مشارکت نیروی کار در آن کشورها بین ۷۰ تا ۸۰ درصد است
دکتر فرشاد مومنی که در نشست موسسه مطالعات دین و اقتصاد و با عنوان «بررسی رویکردهای نظری و تجربی در استقرار نظام ارزیابی صندوق های بازنشستگی کشور» سخن می گفت، با تاکید بر فوریت حل بحران این صندوق ها، این بحرانها را ناشی از سیاست هایی مانند تعدیل ساختاری اقتصاد ایران و نگاه چرتکه ای به این صندوق ها دانست و از فساد و مدیران نالایق در این صندوق ها انتقاد کرد.
شیوهها اصلاح نشوند، چالشهای بزرگتری در راهند
دکتر فرشاد مؤمنی – استاد تمام اقتصاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه – با تأکید بر اینکه اگر قرار باشد در نحوه مواجهه نظام تصمیمگیری با مسئله صندوقها بازنگری بنیادی نشود و با همین شیوههای موجود وضعیت پیش رود، از این ناحیه نظام ملی در معرض چالشها و تهدیدهای خیلی جدی قرار خواهد گرفت، خاطرنشان کرد: در این شرایط، چالشهایی که بسیار فراتر از آنچه که اکنون تصور میشود، پدیدار میشود.
او افزود: شاید یکی از منصفانهترین و درعینحال بیطرفانهترین مواجهه در چارچوب قرائت رسمی از بحران صندوقهای بازنشستگی، گزارشی است که چند روز پیش در کادر بررسی بخش دوم لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ توسط مرکز پژوهشهای مجلس مطرح شد که نشان میدهد دغدغه محوری، وجه مالی مسئله است. من اسم این رویکرد را نگرش چرتکهای به مسائل اداره کشور گذاشتهام.
این روند نمایانگر غرقشدن در باتلاق است
مؤمنی گفت: خلاصه این نگرش این است که میگویند به هر دلیلی با چشمانداز مالی بحرانی دچار شدهاند و در این چارچوب بر اساس لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ به جز تأمین اجتماعی همه صندوقها دچار ورشکستگی تقریباً تمامعیار شدهاند و این ورشکستگی بار مالیاش بر اساس لایحه بودجه ۱۴۰۳ چیزی بالغ بر ۴۵۳ هزار میلیارد تومان از منابع دولت را به خود اختصاص میدهد. میگویند این روند نمایانگر غرقشدن در باتلاق است. این رویکرد درستی نیست که بدون اینکه مسئله بهصورت اصولی مورد فهم و حلوفصل قرار گیرد، مرتب سهم پوشش منابع موردنیاز برای حل ورشکستگی صندوقها از کل بودجه دولت افزایش یابد.
دولت سهم خود از حقوق، حقوقبگیران را گرفته و حالا به دلیل بیکفایتی و فساد و ندانمکاری با بحران روبرو شدهاند
او افزود: گفته میشود در سال ۱۳۹۶ کل منابعی که برای پوشش این ورشکستی صرف شده ۱۱ درصد بودجه عمومی کشور بوده است و الان به ۱۶ درصد رسیده است و این رقم یک رقم هیولایی است و بعد گفته میشود که هیچ چارهای هم برای آن ندارند و به سمت یک راهکار کوتهنگرانه دیگر میروند که نامش را اصلاحات پارامتریک گذاشتهاند که در واقع بیان محترمانه نقض عهد حکومت نسبت به تعهداتش در مورد بازنشستههاست. دولت طی سالها سهم خود از حقوق، حقوقبگیران را گرفته و حالا به دلیل بیکفایتی و فساد و ندانمکاری با بحران روبرو شدهاند و در برابر گرفتاری بازنشستهها نسبت به تورم و مشکلات اقتصادی فقط ابراز همدردی میکنند و میگویند تعهدی ندارند. از دل این سخنان استنتاج رهاسازی مستمریبگیران میشود. این که اینها را به امان خدا رها کنند.
این طرز نگاه ادامه آن نگاه منحط تعدیل ساختاری است که کل سیستم را دچار بحران کرده است
مؤمنی در ادامه گفت: بحث ما این است که میگوییم این طرز نگاه ادامه آن نگاه منحط تعدیل ساختاری است که کل سیستم را دچار بحران کرده است. این نگاه در نظام تدبیر ملی ما طی بالغ بر سه دهه گذشته همواره آزموده شده و همواره هم شکستخورده ولی چون عزیزان مایل یا قادر نیستند که سطح بحث را بالاتر ببرند و کانون اصلی ماجرا را شناسایی کنند، مسئله را ریشهیابی نمیکنند.
رئیسجمهور گزارش دهد کارنامهاش چیست! چه تحویل گرفتید، چه دادید؟!
رئیس مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد با انتقاد از سخنان اخیر رئیسجمهور گفت: در شبکههای مجازی نطق قدیمی آقای رئیسجمهور فعلی را میبینیم که میخواهد به دولت قبلی طعنه بزند و خطاب به دولت قبل میگوید «شما کاری کردید که قیمت دلار به ۵ هزار رسیده است» ولی الان وقتی قیمت دلار را میبیند، چه حالی میشود؟ گزارش بدهد که چه تحویل گرفته، چه وعده داده و کارنامهاش چیست؟
روشهای فعلی برای حل بحران راهگشا نیست
این استاد دانشگاه گفت: اهل خرد و دانایی، بهویژه کارشناسان شرافتمند علومانسانی و اجتماعی باید بهنظام تصمیمگیریهای اساسی کشور بگویند که در برابر مسائلی مانند بحران صندوقهای بازنشستگی آن نگاه که این بحران را ایجاد کرده، راهگشای حل مشکل نیست و باید بنیادیتر به مسئله نگاه کنند. فردریک لیست، اقتصاددان آلمانی قرن هجدهم، در کتاب «نظام ملی اقتصاد سیاسی» این بحث را مطرح کرد که بازی با قیمت یا نظریه قیمت محوری اداره کشور یک نظام اندیشهای است که به تولید، کمتر از مصرف اهمیت میدهد و به چشمانداز بلندمدت نظامهای ملی بیاعتناست و مسئله اساسیاش هم این است که میخواهد مسئله اقتصادی را مستقل از عناصر شکلدهنده بهنظام حیات جمعی بررسی کند.
او ادامه داد: «فردریک لیست» میگوید این دیدگاه منحط است و در ۱۸۴۰ به رهبران وقت آلمان میگوید اگر شما تولید را کنار بگذارید و اولویت را به تحریک مصرف بدهید و ابزار یگانه سیاستیتان همبازی با قیمت باشد، بدون تردید دستنشانده قدرتهایی میشوید که از سطح بالایی از بنیه تولیدی برخوردار هستند.
رویکرد قیمت محور، تولید را متزلزل میکند
مؤمنی گفت: اندیشمندان توسعه میگویند رویکرد قیمت محور، تولید را متزلزل میکند و در مقابل برای یک حکومت توسعهگرا تولید باید در کادر نظام حیات جمعی دیده شود برای چنین حاکمیتی امنیت حقوق مالکیت و ثبات اقتصاد کلان و کیفیت نظام پاداشدهی در جهت فعالیت مولد است نه مفتخوارگی و فساد. در غیر این صورت، اینطور نمیشود که قباحت فسادهای بزرگ را از بین ببرید و طوری شود که اگر در تبلیغات رسمی بگویند دزدی گرفتهاند که ۱۰۰ میلیارد تومان دزدی کرده، مخاطبان احساس ترحم میکنند و بگویند بدبخت! میتوانست خیلی بیشتر دزدی کند، اما به ۱۰۰ میلیارد قانع بوده است!
اگر غفلت کنید وابستگی ذلت آور به قدرتهای بزرگ پیدا میکنید
رئیس مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد در ادامه افزود: ماجرا این است که هر چقدر که از نخستین موج انقلاب صنعتی تا به امروز میآییم، قابلیت خلق کالای تولید فناورانه، به طرز اعجابآوری افزایش مییابد و در گامهای نخستین از دوره ربع پایانی قرن ۱۸ به اینسو تغییرات بهصورت درصدی بود، بعد این تغییرات درصدی درشتتر شد و نام آن را تصاعد عددی گذاشتند و اکنون گفته میشود که قابلیت خلق کالای تولید فناورانه، خصلت نمایی پیدا کرده است. به طور خلاصه مسیری که طی شده، از تولید کارگاهی به تولید انبوه و سپس تولید ناب، قابلیتهای غیرقابلتصوری را پدید آورده است، چون اینطور است نظم تولید محور دائماً خلق تقاضاهای جدید میکند و اگر غفلت کنید وابستگی ذلت آور به قدرتهای بزرگ پیدا میکنید.
فکر میکردند میتوانند جلوی ویدئو و ماهواره را بگیرند
او در ادامه گفت: فکر میکردند میتوانند جلوی ویدئو و ماهواره را بگیرند؛ اما الان اگر نتوانند گوشی تلفن همراه برای شهروندان یا لپتاپ برای دانشجویان فراهم کنند، مشروعیت خود را از بیخوبن ازدستدادهاند و آنها که فکر میکنند از طریق خامفروشی نمیتوان کشور را اداره کرد، بدانند که از ۲۰۰ سال پیش تاکنون دیگر نمیشود.
تولید فناورانه ارتقا نیابد در کشور بیثباتی بازتولید میشود
مؤمنی افزود: مهمترین مسئله کلیدی تولید فناورانه این است که نابرابریها را همافزایش میدهد و برای این افزایش نابرابریها اگر مواجهه خردورزانهای مبتنی بر ارتقای بنیه تولیدی تدارک دیده نشود، هم درون کشور دائماً بیثباتی و بی مشروعیتی و هرجومرج را بازتولید میکند و هم در ارتباط با قدرتهای دیگر بحران امنیت ملی پدیدار میکند. در کتاب «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری» تأکید کردهام که نظریه اداره اقتصاد ملی بر محور بازی با قیمت، بنا به مسائل خاص اقتصاد سیاسی بینالمللی و در چارچوب بحران بدهیها بهعنوان زورگویی و باجخواهی به کشورهای درحالتوسعه تحمیل شد. از جنبه اندیشهای این برنامه به اعتبار اینکه روی رویکرد قیمت محور استوار بوده طبیعتاً نگرشش فردمحور و تحلیلهایش منحصراً در سطح خرد است.
مؤمنی در ادامه سخنان خود گفت: بر اساس نگرش سطح خرد نگاه به تولید و مصرف بهصورت کاملاً انتزاعی و مجزا از نظام حیات جمعی و مجزا از ملاحظات اقتصادی بینالمللی و بیاعتنا به تاریخ و فلسفه وجودی به نهادهای پشتیبانیکننده مثل تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی نگاه میکند. در چارچوب این نگاه کل ماجرا این است که شکافی بین منابع و مصارف وجود دارد و برای حل آن راهحلهای مجزا از سایر مشکلات راهی پیدا کرد درحالیکه بحرانهای ایجاد شده در واقع معلول است و ریشه در بحرانهای زاییده برنامه تعدیل ساختاری دارد.
مشکلات صندوقهای بازنشستگی را دهه هفتاد پیشبینی کردیم و هشدار داده بودیم
این استاد دانشگاه گفت: مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی و در مقطع مجلس ششم، نتایج مطالعهای که انجام داده بود را به دولت و مجلس، تقدیم کرد. آن زمان نیمه دوم دهه هفتاد بود و در آن گزارش تأکید کردیم که این بساطی که پس از جنگ به نام برنامه تعدیل ساختاری ایجاد شده کمر نظام ملی را خواهد شکست و یک روز چشمباز میکنید و میبینید که با بیشمار بحران روبرو هستید و یکی از بحرانها مشکلات صندوقهای بازنشستگی بود که اشاره کرده بودیم.
او با بیان این که «وقتی بهنظام تأمین اجتماعی چرتکهای نگاه میکنید و میگویید پول نداریم پس تعهدات را رها کنیم بدیهیترین دستاوردهای تمدن بشری را منکر میشوید» افزود: حقوقی که جامعه جهانی و منشور حقوق بشر باآنهمه مرارتهایی که جامعه بشری متحمل شد و آن همه تجربههایی که به دست آورد و به نیروی کار تعلقگرفته را یکییکی از بین میبرید.
نمیشود از کل دیانت، تنها به زلف و ریش و آستین کار داشته باشیم
مؤمنی با هشدار نسبت به پدیده حاکمیتزدایی از حکومت به دست حاکمان، گفت: این برآیند آن بلایی است که تعدیل ساختاری بر نظام تدبیر ملی آورد، از دریچه این موضوع شما ببینید که گزارشهای رسمی که بنا به تعریف، محافظهکارانهترین و خوشبینانهترین برآوردها را میدهد میگوید ۵۸ درصد نیروی کار شاغل در بخش صنعت ایران را غیررسمیها تشکیل میدهند. با عنوان اصلاحات پارامتریک از جیب حقوقبگیران سرقت و جیببری میکنند درحالیکه طبق قرارداد هر ماه از حقوق او سهم بیمه برداشت میکنند. درحالیکه طبق آموزههای دینی مؤمن باید به عهد خود وفادار باشد. نمیشود از کل ماجرای دینانت به زلف و ریش و آستین کار داشته باشیم و به تعهدات مصرح خودمان که مکتوب و قانونی هم هست پشتپا بزنیم این قابلقبول نیست. وقتی که قباحتها ریخته میشود همه باهم میریزند.
تا آنجا که زورشان برسد از تعهداتی که به سازمان بینالمللی کار دادهاند، طفره میروند
او افزود: وقتی در گزارشهای رسمی میگویند، ۵۸ درصد نیروی بازار کار در بخش غیررسمی است؛ یعنی هر قاعدهای بگذارید دو سوم نیروی کار را شامل نمیشود و اگر غیرت و شرافتی مبنا شود معلوم میشود که دادههای مطالعاتی مستقلی وجود دارد که برآوردهایشان از اندازه واقعی بخش غیررسمی از ۸۰ درصد هم بالاتر است، ببینید چه خبر است!
مؤمنی خاطرنشان کرد: دو سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی منتشر کرد و در آن نوشته بود که با پدیده بیسابقه جدیدی روبرو هستیم و آن هم غیررسمیسازی نیروی کار به دست حکومت در شرکتهای دولتی است. یعنی اگر روزی بازیگران و شاغلهای بخش غیررسمی در کارگاههای چندنفره غیررسمی استخدام میشدند، الان در شرکتهای غولپیکر دولتی و شبهدولتی هم این کار را میکنند و تا آنجا که زورشان برسد از تعهداتی که ایران در چارچوب سازمان بینالمللی کار پذیرفته و در قانون کار کشور نسبت به کارگران داده، طفره میروند. عین این مسئله در بازار پول و سرمایه و نرخ ارز و بازار کالا هم هست.
بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار از منابع بیننسلی کشور را صرف این بازی زشت کردهاند
او با بیان این که «برای یک حکومت چقدر قباحت دارد این عجزی که ابراز میکنند و میگویند دلمان نمیخواهد نرخ ارز بالا برود؛ ولی بالا میرود»، گفت: بر اساس گزارش بانک مرکزی در سی و چند سال اخیر بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار از منابع بیننسلی کشور را صرف این بازی زشت کردهاند و تبلیغ هم میکند که از افزایش قیمت ارز ناراحت هستند.
شرم نمیکنند و راحت میگویند که از افزایش نرخ ارز سود نمیبریم و نقشی در آن نداریم!
مؤمنی در ادامه گفت: مسئولان شرم نمیکنند و راحت میگویند که از افزایش نرخ ارز سود نمیبریم و نقشی در آن هم نداریم. چطور میشود؟ آیا تصادفی است که هر گاه کفگیر خزانه به ته دیگر میخورد دستی از غیب میآید و نرخ ارز را بالا میبرد! این چهحرفهایی است که میگویند.
او افزود: از این دریچه باید گفت که بحران صندوقها و بحران نظام تأمین اجتماعی ایران مانند اکثریتقریببهاتفاق بحرانهای موجود ریشه در برنامه تعدیل ساختاری بهواسطه محور بودن شوکدرمانی دارد. در مورد قیمتهای کلیدی ما شاهد این هستیم که کانون اصلی خلق ارزش بهجای اینکه به دنبال تولید فناورانه باشد و بهجای این که با ایجاد یک نظام انگیزشی، دانایی و کارایی و بهرهوری را بالا ببرد، انگیزههای خلافش را بالا برده است.
گویی قرار است به ماقبل تاریخ برگردیم!
او گفت: ما میگوییم شما با شوکدرمانی به غیرمولدها پاداش میدهید و مولدها را با انواع فشارها روبرو میکنید. واقعاً اگر این را بفهمند دیگر بعضی مقامات گرامی کشورمان به قباحت برخی حرفهایی که میزنند، پی خواهند برد. وزیری که مسئول امور تولید فناورانه کشور است با افتخار میگوید آنقدر خودرو وارد کردهایم که گلوگاههای گمرکی بند آمده است! و به این جمله افتخار هم میکند! یا احساس شرم ندارند وقتی که رسماً به کارخانهها اعلام میکنند که خودشان به فکر تأمین برق و گاز مصرفیشان باشند احتمالاً در آینده جادهسازی و پیادهروسازی را هم به عهده کارخانهها خواهند گذاشت! گویی قرار است به پیشاتاریخ برگردیم! به رسانههایی که نظرات واقعی کارشناسان را منتشر میکنند پیام میدهند و تهدید میکنند که باید مطالب بیکیفیتشان را منتشر کنند!
وزیر اقتصاد و صمت را به مناظره دعوت میکنم
این استاد دانشگاه افزود: اگر ارادهای برای فهم واقعیتها وجود دارد من وزیر گرامی صنعت و معدن و تجارت را به مناظره دعوت میکنم تا کمک کنم که کانونهای اصلی گرفتاری روشن شود. اگر او متولی امر تولید صنعتی است میتوانیم راجع به وضعیت نظام مالیات ستانی مناظره کنیم تا معلوم شود بخش اعظم تولیدکنندههای ما با این نظام مالیات ستانی انگیزه سرمایهگذاری بیشتر پیدا میکنند یا نه! حاضرم درباره نحوه تخصیص وام بانکی و یا هزینه دلارهای نفتی صحبت کنم. چه وزیر اقتصاد و چه وزیر صمت اگر فکر میکنند کارشان درست است آنها را دعوت به مناظره میکنم که معلوم شود آیا راهی جز تولید فناورانه برای کشور سراغ دارند، اگر راهی نیست که نیست چرا دلال پروری و رباخوار پروری و واردات چه پروری میشود.
بهسوی روند قهقرایی به سمت فقر دائماً روبهافزایش و عقبماندگی دائماً روبهافزایش حرکت میکنیم
او تأکید کرد: بیش از ۵ سال است که می گوییم که گزارش های رسمی که منتشر شده حکایت از این دارد که به سوی یک روند قهقرایی به سمت فقر دائما رو به افزایش و عقب ماندگی دائما رو به افزایش حرکت می کنیم. شاخص های بهره وری کل عوامل تولید و روند ها و شاخص پیچیدگی اقتصادی و رابطه مبادله، از ناتوانی فزاینده سیستمی برای مواجهه خردورزانه و موثر با مساله فقر حکایت می کند.
۸۹ درصد فقرا از شاغلین سابق و امروز هستند
مومنی گفت: مرکز آمار گزارشی منتشر کرده و می گوید از کل جمعیت فقیر ایران ۸۹ درصد شان شاغلین سابق و لاحق هستند، این عدد تکان دهنده است! یعنی بیکار نیستند ولی شغل هایی دارند که از نظر بازدهی درآمدی، قادر به تکافوی حداقل نیازهای اساسی شان نیست. اگر شما از کلام پیامبر می فهمید که فقر از هر دری که وارد می شود ایمان از آن در خارج می شود، ماجرای تحمیل ایمان با زور را کنار بگذارید و ریشه های اصلی مساله را بفهمید!
مرتبا آدرس های غلط به نظام تصمیم گیری می دهند
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر توسعه می خواهید جامعه ای که ۸۹ درصد فقرای سابق و لاحقش را شاغل ها تشکیل دهند تا زمانی که در مساله تولید بازنگری نشود نمی تواند مساله فقر را حل و فصل کند. آنهایی که از این مناسبات نفع می برند با تکیه بر مافیای رسانه ای که از منافع آنها تغذیه و از آنها پشتیبانی می کنند مرتبا آدرس های غلط به نظام تصمیم گیری می دهند و می گویند هر کاری برای رفع بحران ناترازی صندوق ها می توانید انجام دهید ولی به ساختار کنونی دلال پرور و رباخوار پرور کار نداشته باشید و تولید را هم از گردونه حساسیت هایت حذف کنید!
قدرت تولید سرانه ما فاصله وحشتناکی با کشورهایی که ما را با آنها مقایسه می کنید دارد
مومنی به بحران های صندوق بازنشستگی اشاره کرد و گفت: در بحران صندوق ها عوامل اصلی مثل نقش بی بدیل سقوط بنیه تولیدی کشور در شکل گیری بحران صندوق ها و یا نقش بی همتای شوک درمانی در آشوبناک ساختن و رباخوار پرور کردن نظم اقتصادی کشور و فسادزا و نابرابر کردن آن را نادیده می گیرند و بعد آدرس های غلط می دهند و می گویند که مساله با اصلاحات پارامتریک درست خواهد شد و تجربه کشورهای پیشرفته را به رخ ما می کشند! اگر شرافت کارشناسی مبنای گفتگو باشد حتما می دانید که قدرت تولید سرانه ما چه فاصله وحشتناکی با آن کشورهایی دارد که ما را با آنها مقایسه می کنید. ماجرا این است که ارزشی نمی توانید خلق کنید که بعدا سهمی عادلانه تقسیم کنید.
۷۰درصد زنان دانش آموخته دانشگاهی بیکار هستند
او گفت: در نظام تصمیمگیری ما افرادی هستند که شخصا آدم های محترمی هستند اما صلاحیت تخصصی در زمینه اقتصاد توسعه ندارند. آنها با مافیای رسانه ای شان از ضعف اندیشه ای افراد کارشناس استفاده می کنند و می گویند ما را با کشورهای صنعتی مقایسه می کنند و می گویند آنها هم اصلاحات پارامتریک و افزایش سن بازنشستگی هم دارند. ولی نمی گویند نرخ مشارکت نیروی کار در آن کشورها بین ۷۰ تا ۸۰ درصد است. آقایان در چارچوب برنامه تعدیل ساختاری، نظم اقتصادی را درست کرده اند که دو، سوم نیروی کار غیر رسمی است و نرخ مشارکت در ایران بین ۳۸ تا ۴۴ درصد است. مرکز آمار هفته قبل گزارشی داد و می گوید چیزی حدود ۷۰ درصد زنان دانش آموخته دانشگاهی ایران بیکار هستند! این را هم در مقایسه باید گفت.
نرخ بیکاری در ایران ۸.۵ درصد است
مومنی با انتقاد از آمارهای رسمی بیکاری گفت: آمار داده اند و می گویند نرخ بیکاری در این کشور هفت درصد است در حالی که دکتر طایی محاسباتی انجام داده و نشان داده است که این نرخ در ایران ۸.۵ درصد است. ضمن این که دو، سوم جمعیت در حال فعالیت نقشی در تولید ندارند و گزارش خودشان هم می گوید کارخانه های ما با ۴۱ درصد ظرفیت کار می کنند و دو سوم ظرفیت تولیدشان بلا استفاده است. بعد همان میزان اندک تولیدی که می کنند طبق گزارش ها در انبارها مانده و فروش نرفته است. چون اکثریت جمعیت فقیر شده اند.
حدود ۳۰ درصد جمعیت ما به کلی زیر خط فقر است و ۴۰ درصد هم در آستانه فرو افتادن به خط فقر است
او ادامه داد: گزارش های رسمی می گوید حدود ۳۰ درصد جمعیت ما به کلی زیر خط فقر است و ۴۰ درصد هم در آستانه فرو افتادن به خط فقر است پس ما اینجا با بحران تقاضای موثر هم روبرو هستیم، چرا ؟ چون راه حل ها مبتنی بر استثمار نیروی کار است. پیشنهاد می دهم وزیر محترم شرافتمندانه مطالعه هایی که در وزارت کار راجع به معادل دلاری قدرت خرید حداقل دستمزد انجام شده است را منتشر کند تا ببینید چقدر ماجرا شرم آور است و با نیروی کار چطور رفتار می شود.
بلوا راه می اندازند
این استاد دانشگاه با انتقاد از تورم زا دانستن افزایش دستمزد توسط برخی، گفت: بلوا راه می اندازند که افزایش نرخ بهره وام بانکی که سهمش در قیمت تمام شده محصولات برای برخی کارخانه های کلیدی ما حدود ۳۰ درصد است در تورم تاثیر ندارد، اما افزایش دستمزد نیروی کار تورم ایجاد می کند! مدیران با شرفی از بنگاه های صنعتی با من تماس گرفته اند و می گویند از کارگران خجالت می کشیم چون اگر دستمزد آنها را زیاد کنیم ما را با ده ها مانع قانونی و رسمی روبرو می کنند!
آمارهایی ارائه می دهند که برای فهم واقعیت، خاصیت ندارند
این اقتصاددادن اضافه کرد: چند ماه پیش مرکز پژوهش های مجلس گزارشی منتشر کرده که در آن می گوید نرخ بیکاری که در اعلام می شود برای فهم واقعیت هیچ خاصیتی ندارد چرا که در آن ۱۱ ایراد ساختاری وجود دارد و بخش های بزرگی از واقعیت بیکاری در ایران را نمی تواند نشان دهد اما به این گزارش توجهی نمی شود فقط این طور لذت می برند که بگویند ما نرخ بیکاری را هفت درصد کرده ایم! این شرم آور است و هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
برخورد دوگانه با سازمان های بین المللی
این شیوه اداره امور در اقتصاد ایران شده است که وقتی سازمان های بین المللی گستره و عمق فساد را در کشور برملا می کنند. می گویند اینها بوق های استکباری هستند. اما سازمان بین المللی کار خود گزارش منتشر کرده و می گوید بر حسب سطوح مختلف توسعه ما باید ۱۱ شیوه متفاوت برای اندازه گیری بیکاری داشته باشیم یکی از آن شیوه ها این است که با اقتضائات عصر دانایی مطابق باشد. اگر در طول یک هفته قبل منتهی آمارگیری مثلا یک ساعت یا دو ساعت کار کرده باشد ما آن را شاغل محسوب می کنیم. حال آن عزیزان که تا دیروز سازمان بین المللی را بوق استکبار می خواندند این را مبنای سنجش نرخ بیکاری در ایران قرار داده اند، در حالی که سازمان بین المللی منظورش کار در عصر دانایی و تولید ناب است و به ما ربطی ندارد که هنوز از تولید کارگاهی هم عبور نکرده ایم و ۹۰ درصد نیروی کار شاغل مان در بنگاه های ۱۰ نفره و کمتر کار می کنند. این طور آمار دادن ها برای ادا در آوردن خوب است ولی انسان با شرف مسئول وقتی می بیند که فقر و فلاکت در این مملکت این قدر کرامت انسان ها را مخدوش می کند چطور تن می دهد به این اداها؟
تفاوت اجرای سیاست اصلاح قیمت به سبک ایرانی با دیگر کشورها
او افزود: مثلا بیمه های ما را مقایسه می کنند، اما به تفاوت پوشش و خدمات بیمه ما و آنها کار ندارند. درست مثل شوک درمانی که در همان نظریه قیمت می گوید برای یک اصلاح تعادل بخش، ۱۰۰ کار باید انجام شود و اقدام آخر بازی با قیمت است. اما در چارچوب شوک درمانی به سبک بازارگراهای ایرانی آن ۹۹ کار حذف شده و حرف آخر را اول می زنند و کل ماجرا را به بازی با قیمت منحصر و صورت مساله را پاک می کنند.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در مورد افزایش سن بازنشستگی به شکل درست گفته می شود ۴۷ تمهید نهادی را باید انجام دهید تا نوبت به تغییر سن بازنشستگی به عنوان اصلاح پارامتریک برسد. اما در ایران همه آنها حذف می شود چون آنها به حقوق انسانی و شرافت و کرامت انسان ها و توسعه اهمیت می دهند و این جا چنین چیزی نیست.از این زاویه وقتی نگاه می کنید می بینید در گزارش ها یک تیتر خیلی بی روح می گذارند که “سهم سرمایه گذاری ها صندوق ها در پوشش هزینه هایشان ناچیز است” اما لازم آن را به اصطلاح به فارسی دوبله کنند تا آن مقام با شرف بفهمد که اینها بازدهی مناسب برای سرمایه ندارند چون صندلی های مدیریتی در هیات مدیره های این شرکت ها به افرادی داده شده که کمتر صاحب صلاحیت تخصصی هستند وقتی مغز یک دستگاه از کار می افتد آن دستگاه بازدهی نمی تواند داشته باشد.
پشت پرده تعویض مکرر روسای سازمان های تامین اجتماعی در دولتها احمدی نژاد و روحانی و دولت اول رییسی
رییس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: همان طور که با شوک درمانی رانت های مفت خوارگی برای یک گروه اندک فراهم می کنید، بابت پرداخت سهم دولت به این صندوق ها شرکت ها را هم به این صندوق ها می دهید. این کار این سر تا پا تناقض است. یک روز می گویند شرکت داری را جمع کنید، بعد شرکت ها را به جاهایی می دهند که صلاحیتی در اداره آن شرکت ها ندارند و صندلی های مدیریتی رانتی برای برخی فراهم می کنند. به همین دلیل در دوره احمدی نژاد و روحانی و دولت اول رییسی می بینیم که بارها روسای سازمان های تامین اجتماعی تغویض شدند. معلوم است که ماجرای توزیع این پست ها چه وضعیتی پیدا می کند. همین است که ناکارآمدی و فساد ایجاد می کند.
مومنی تاکید کرد: باید مراقب باشیم که در نتیجه تمام آن بحران هایی که در چارچوب کاهش نسبت پشتیبانی و تحولات جمعیتی و عدم واکنش مناسب به آنها، وضعیت نامناسب سرمایه گذاری ها و به ویژه تحمیل قوانین و مقررات به غایت بی کیفیت و فسادزا که این صندوق ها را احاطه کرده ،صندوق ها به این روز افتاده اند. اینها معلول مناسبات رانتی است که از دل شوک درمانی و آزادسازی ها و خصوصی سازی های نسنجیده و فسادزای بحران آفرین پدید آمده است.
تورم و بیکاری، دو تیغه قیچی که صندوق ها را نابود می کنند
و افزود: شوک درمانی دو فشار کمرشکن به صندوق ها وارد می کند، و منشاء تورم و بیکاری می شود. این دو مثل دو تیغه قیچی، بنیان این صندوق ها را نابود می کنند. اما به جای مقابله با این دو تیغه قیچی فشار می گذارید که دستمزد پرداختی به بازنشسته ها کمتر شود! این مسیری است که ما را به جایی نمی رساند. نظام تصمیم گیری های اساسی ما باید هر چه زودتر متوجه این قضیه شود تا زودتر جلوی گسترش و تعمیق خسارت ها گرفته شود و در این صورت می توان امیدوار بود که در دولت و مجلس کارشناسان میهن دوست و با شرافت و پاکدامن با کمک رسانه ها کانون اصلی گرفتاری مان در زمینه صندوق ها شناسایی و حل شود. والا راه حل هایی که در چارچوب اصلاحات پارامتریک و اصلاح سن بازنشستگی مطرح می شود حکم پیشروی در باتلاق را دارد.